من اومدم


هرچی که تو دلمه

به نام خدای مهربونم

سلام وصدسلام بالاخره اومدم وای که چقدر دلم واسه چرت وپرت نوشتنام تنگ شده بود تصمیم گرفتم دخمل خوبی باشم( البته هستم ها )وبه اتفاقای بدفکر نکنم اخه ازلطف خدای مهربونمه خب پس چرت

وپرتاموشروع میکنم جمعه ای ازبم حرکت کردم وشنبه رسیدم مشهد ولی شنبه ها وسه شنبه ها بیکارم چون یکشنبه ساعت 8

کلاس داشتم واگر شنبه حرکت می کردم به کلاس یکشنبم نمی رسیدم راستی این ترم هم ازنمره هام راضی

بودممخصوصا از یه استادمون که سه واحدی رو بهم 18 داد دمش گرم خیلی ازش خوشم اومد بالاخره صبح شنبه

رسیدم مشهد پری جون که مشهدیه اومد خوابگاه پیشم وبعدش باهم رفتیم سینما هویزه واین ور اون ور وکلی

مسخره بازی  خیلی خوش گذشت بعد صبح یکشنبه مثل یک دختر گل بعد ازسه هفته رفتم کلاس اخه یونی مافقط

یک هفته بهمون تعطیلی داده بود یک هفته هم خودمون نرفتیم ولی هفته سومو بچه ها رفته بودن ولی من که

نرفتم یکی از دوستای صمیمیم که باهم توی یک سوییتیم هم یکشنبه رسید یونی خواهرش که دوسال ازش

کوچکتره عروس شده بود یکی از بچه هامونم بعد از یک ترم مرخصی دوباره به جمعمون پیوست اخه مامان شده بود

عکس نی نی شو هم اورده بود روز خیلی خوبی بود اخه خیلی وقت بود هم دیگرو ندیده بویم وکلی حرف واسه هم

داشتیم واستادای این ترم گلن دوستشون دارم کم کم هم از رشتم خوشم اومده مخصوصامدیرگرومون که ساعت 2

باهاش کلاس داشتیم خیلی خسته بودیم هی مارومی خندوند خداخیرش بده یااستاد ملتی که خیلی شوخه چند

دقیقه پیش اتاقش بودیم بهمون گفت فردا بابچه های ارشد فراره بریم اویشن بکاریم شماهم بیایید ماهم فردا الاف

منت گذاشتیم قبول کردیم صبحی هم یکی از پسرامون تولدش بود شیرینی اورد به قول استادمون ما که به نیت تولد

خوردیم حالا به هرمناسبتی بوده مبارکش باشه 

حدیث جونم خیلی ازت ممنونم لطف داری خیلی دلم برات تنگ شده طوری نیست که قبول نشدی اوف منم که قبول نمی شدم اعصبانی میشدم دفعه اول دوم طبیعیه بازم ببخش اینقد دیر اومدم 

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
چرت وپرته مهم نیست

نظرات شما عزیزان:

حدیث
ساعت20:15---4 اسفند 1391
راستی توی وبلاگم با موزیلا میای یا اکسپلورر؟ اکسپلورر یه کم مشکل داره. با موزیلا بیا و آدرس هم نذار
دیگه اگر بازم نشد مشکل ز شانس خودمو خودته


حدیث
ساعت20:13---4 اسفند 1391

بابا نسیبه وحشت!
الحق که دوست خودمی جیگر! این همه طرفدار داری
شانس آوردی من همکلاسیت نیستما.وگرنه بیچاره ات میکردم اینقدر که سربه سرت میذاشتم
بازم الحمدالله همه چی خوب شده. انشاالله بهترم بشه دوست جونم};-


حدیث
ساعت19:46---4 اسفند 1391
سلام و هزاران سلام بر دوست جونی خودم!
خوبه که بازم پیدات شد. کلی دانشگاه خوش گذروندی پس
خوشحالم که حالت خوبه.
راستی من رمز نداشتما


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, 11:50 نسیبه| |

Design: ♀ali-hadis♂